اثر بخشی و ساختار بانک کشاورزی
تعریف اثربخشی
به معنی هدایت منابع به سوی اهدافی که ارزشمند ترند. برای مثال تمرکز روی نتایج ؛ انجام کار صحیح در زمان صحیح ؛ کسب اهداف کوتاه مدت وبلند مدت می باشد.
در این رابطه اثر بخشی فردی رامتغیر های خروجی میدانند که برای سنجش افراد استفاده میشوند مانند انعطاف پذیری و اثر بخشی ساز مانی و توانایی سازمان در ارضای حداقل انتظارات ذی نفعها برای کسب اهداف کوتاه مدت وبلند مدت .
بطورکلی اثر بخشی سازمانی دستیا بی به اولویتها واهداف چند گانه در چا ر چوب نظام ارزشی مشترک با فرهنگ سازمانی است به گونه ای که کسب اهداف از نظر هزینه و زمان بهینه باشد و رضایت خاطر ذینفعهایی را که در جهت کسب اهداف تلاش میکنند را فراهم نماید.
اثربخشی سازمانی عبارت از میزانی است که یک سازمان با استفاده از منابع خاص و بدون هدر دادن منابع خود و بدون فرسوده کردن غیر ضروری اعضا و جامعه خود، اهدافش را برآورده میکند
در واقع اثربخشی سازمانی، درجه نزدیکی یک سازمان به هدف هایش را نشان میدهد. بهعبارت دیگر اندازهای است که یک سازمان به اهدافش تحقق میبخشد.
مدلهای اثربخشی سازمانی
مدلهای مختلفی برای بررسی میزان اثربخشی سازمانی ایجاد شدهاند. این تنوّع در مدلها بهدلیل ماهیّت مفهوم اثربخشی، بهویژه مرزهای نامشخص آن و بهدلیل مفهومیسازیهای متنوع سازمانهایی است که مدلهای مختلف اثربخشی را بهکار میگیرند.
1) مدل هدف (Goal Model)
بهطور کلی، مدل هدف (نیل به هدف)، اثربخشی را بهعنوان تحقق کامل یا حداقل بخشی از اهداف سازمان تعریف میکند
مدل سنّتی اثربخشی، متّکی بر نوعی از سازمان بهعنوان مجموعهای از اجزایی است که گرایش به رسیدن به اهداف دارند. در این دیدگاه یا مدل، اثربخشی بهعنوان رسیدن یا حصول به پیامدهای سازمانی تعریف میشود. در این مدل، تمرکز بهطور زیادی بر رسیدن به اهداف و مقاصد است.
هدفهای عملی ازجمله هدفهای مهمی هستند که در این روش مورد توجه قرار میگیرند. اگر سعی شود از هدفهای عملی (و نه هدفهای رسمی) استفاده شود، نتایج بسیار بهتری بهدست خواهد آمد. معمولاً هدفهای رسمی بهصورت تجریدی و انتزاعی هستند و سنجش یا اندازهگیری آنها مشکل است. هدفهای عملی نشاندهنده فعالیتهایی هستند که سازمان واقعا آنها را انجام میدهد.
در سازمانهای تجاری برای سنجش اثربخشی سازمان از روش مبتنی بر تأمین هدف یا نیل به هدف استفاده میشود؛ زیرا میتوان هدفهای تولیدی شرکت را بهآسانی اندازهگیری کرد. معمولاً سازمانها عملکرد خود را برحسب سودآوری، رشد، سهم بازار و بازده سرمایهگذاری اندازهگیری میکنند.
2) مدل سیستمی (SystemModel)
مدل سیستمی در حالیکه اهمیت اهداف را نادیده نمیگیرد، بر ابزارهای مورد نیاز برای رسیدن به اهداف خاص، کسب منابع و فرآیندها تمرکز دارد. در این مدل، مفهوم سازمان در دیدگاه سیستم باز ریشه دارد؛ که دروندادها به فرآیندها تبدیل (درونداد به برونداد) شده و بروندادها بهعنوان بخشی از یک کل نگریسته میشوند، نه بهعنوان متغیرهای مستقل.
رویکرد سیستمی نسبت به اثربخشی چنین اظهار میدارد که سازمانها متشکل از قسمتهای فرعی مرتبط بههم هستند. اگر قسمتی از این سیستم ضعیف عمل کند، اثر عملکرد ضعیف آن، بر عملکرد کل سیستم مؤثر واقع میشود.
اثربخشی، مستلزم آگاهی و تعاملات مؤثر با عوامل محیطی است. مدیریت نمیتواند روابط حسنه خود را با مشتریان، عرضهکنندگان مواد اولیه، مؤسسات و نهادهای دولتی، اتحادیهها و عوامل مشابه که قدرت مخدوش نمودن عملیات باثبات سازمان را دارا هستند، نادیده بگیرد
3) مدل ذینفعان استراتژیک (Strategic-Constituencies Model)
ذینفعان استراتژیک بهعنوان گروهی از افراد تعریف میشوند که نفعی (Stake) در سازمان دارند. بهطور ویژهتر، عوامل استراتژیک میتوانند با در نظر گرفتن افرادی که بهطور قانونی برای سازمان فعالیت میکنند (کارکنان، مشاوران، نمایندگان، اعضای هیئت مدیره و غیره) و افرادی که کاملا بیرون سازمان هستند و برای خودشان کار میکنند و یا بر اقدامات اعضای سازمان تأثیر میگذارند یا از آنها تأثیر میپذیرند، تعریف نمایند.
این مدل، با اضافه کردن انتظارات گروههای ذینفع قوی مختلف که تحت تأثیر سازمان قرار دارند، حیطه دو مدل قبلی را توسعه و گسترش میدهد. بنابراین، سازمان بهعنوان مجموعهای از عوامل درونی و بیرونی نگریسته میشود که در مورد مجموعه پیچیدهای از موانع و اهداف مذاکره و توافق میکنند. در این مدل، مالکان، کارکنان، مشتریان، تهیهکنندگان، اعتباردهندگان، جامعه و دولت، گروههای ذینفعی هستند که باید بهمنظور تضمین اثربخشی و بقای سازمان راضی شوند.
رویکرد ذینفعان استراتژیک چنین فرض میکند که مدیران، مجموعه اهدافی را دنبال میکنند که این مجموعه اهداف انتخابی، خواستههای همه ذینفعانی که منابع مورد نیاز جهت بقای سازمان را کنترل میکنند، دربر دارد. هیچکدام از اهدافی که مدیران انتخاب میکنند عاری از ارزش نیستند. خواه این اهداف بهطور دقیق تعیین شوند یا بهطور ضمنی، به منافع برخی از ذینفعها نسبت به برخی دیگر، توجه بیشتری معطوف خواهند داشت. مدیران باید با تعیین ذینفعهای کلیدی و مؤثر بر بقای سازمان و قدرت نسبی هرکدام و همچنین با توجه به انتظارات هریک از آنها از سازمان، سعی در برآورده نمودن نیازهای آنان نماید.
4) مدل ارزشهای رقابتی (Competing-Values Model)
رویکرد ارزشهای رقابتی با این فرض شروع میشود که برای ارزیابی اثربخشی سازمانی، بهترین معیار وجود ندارد. مفهوم اثربخشی، فینفسه مفهومی ذهنی است و اهدافی که یک ارزیابی انتخاب میکند، متکی به ارزشهای شخصی، ترجیحات و منافع فردی است. این رویکرد، استدلال میکند که عناصر مشترکی وجود دارند که در هر فهرستی از معیارهای اثربخشی قرار گرفته و میتوانند بهشیوهای باهم ترکیب شده و مجموعهای از ارزشهای رقابتی را ایجاد کنند. هرکدام از این مجموعه ارزشها، مدل اثربخشی منحصر به فرد را تعریف میکند.
مقایسه رویکردهای چهار گانه اثر بخشی
رویکرد |
تعریف |
چه موقع مفید است |
نیل به هدف |
یک سازمان باندازه ای اثربخش است که اهداف از پیش تعیین شده را محقق سازد |
اهداف روشن، دارای زمان معین و سنجش پذیرند |
مدل سیستمی |
یک سازمان باندازه ای اثربخش است که منابع لازم را کسب کند |
پیوند روشنی بین نهاده و ستاده وجود دارد |
مدل عوامل استراتژیک |
یک سازمان باندازه ای اثربخش است که خواسته های همه عوامل کلیدی را تا حدودی براورده سازد |
عوامل کلیدی تاثیر زیادی روی سازمان ها داشته و سازمان باید خواسته های آنها را جامه ی عمل بپوشاند. |
مدل ارزشهای رقابتی |
یک سازمان باندازه ای اثربخش است که تاکید سازمان در حوزه های چهارگانه ی اصلی با علائق عوامل کلیدی متناسب باشد. |
آنچه باید سازمان تاکید کند مبهم بوده و تغییر در معیارها در طی زمان به نفع سازمان است. |
نتیجه :
بانک به اهداف نهایی توجه خاص دارد و از این حیث مدل نیل به اهداف دارد، همچنین خواسته های ذینفعان ازجمله کارکنان و مشتریان نیز برای این سازمان مهم می باشد که می شود آنرا در زمره مدل ذینفعان استراتژیک نیز قرار داد.
رویکرد بانک کشاورزی ترکیبی از رویکرد نیل به هدف، ارزش رقابتی و ذینفعان استراتژیک می باشد.